تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان

۱۰۰,۰۰۰تومان

Theoretical reflections on the formation of nationalism in the Republic of Azerbaijan

فهرست

پیشگفتار تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان مترجم 9

مقدمه 13

فصل اوّل : تعالی ملی‌گرایی 17
فصل دوّم : گسترش جنبش جدیدیه 27
پیشینهی تاریخی 27
اولین اصلاحطلبان 30
نظام نوین آموزشی ایلیمینسکی و مسلمانان 32
اسماعیل گاسپرالی و مدارس جدیدیه 33
جدیدیون و اصلاحطلبی سیاسی 37
فصل سوّم : تحولات آذربایجان 43
فصل چهارم : ماهیت ملی‌گرایی آذربایجان 59
لیبرالیسم 59
سوسیالیسم 65
لاییسم 72
ملی‌گرایی ارمنی 77
فصل پنجم : ارزیابی انتقادی 85
نتیجه‌گیری 97
منابع 99

پیشگفتار مترجم (تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان)

بررسی پدیده‌ی ظهور ملی‌ گرایی در کشور های بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی سابق در دوره‌ ی پساشوروی رونق یافته است. تا پیش از این به‌ ندرت اثری در این خصوص می‌ توان برخورد نمود.

این مقوله در شوروی جزو مباحث ممنوعه و در انحصار «کمیسیون مطالعه‌ی تاریخ حزب» بود.

با وجود دسترسی به منابع و اسناد پژوهش جامعی، حتّی در چارچوب ایدئولوژی حاکم مشاهده نمی‌ شود.

به‌گونه‌ ای که تا دهه‌ ی هشتاد تنها پنج کتاب و یک مقاله در این خصوص منتشر شده بود.

محافل آکادمیک آذربایجان در دوره‌ ی شوروی چارچوب کلیشه‌ ای دستوری از مرکز را در تحلیل این پدیده به کار می‌ گرفتند.

بر اساس این تحلیل ملی‌ گرایی ایدئولوژی بورژوازی برای مشروعیت‌ بخشی به استثمار طبقه‌ ی کارگر و رو در روی هم قرار داد طبقه‌ ی کارگر ارمنی و آذربایجانی برای جلوگیری از اتحاد آن‌ ها حول منافع مشترک آن‌ ها می‌ باشد.

حزب «مساوات» به‌عنوان نماینده‌ ی طبقه‌ ی بورژوازی و وابسته به قدرت‌ های خارجی از جمله ترکیه و انگلستان قلمداد می‌ گردید.

در خارج از آذربایجان اولین آثار از طرف فعالین منسوب به حزب «مساوات» صورت گرفت که در پی اشغال آذربایجان توسط سپاه یازدهم ارتش سرخ مجبور به خروج از کشور شده بودند.

محمدامین رسول‌ زاده، جهانگیر زینالوف، عبدالرحمان فتحعلی‌ بیگلی دودانگینسکی، جیحون حاجی‌ بیگلی، میرزا بالا محمد زاده و حسین بایکارا ازجمله‌ ی این افراد بودند.

با تضعیف دولت شوروی پژوهشگران خارجی نیز به این موضوع علاقه‌ مند شدند و به بررسی اسناد و مدارک شوروی پرداختند.

مشهور ترین پژوهشگر تادوش سویتوچوسکی است. بیشتر این آثار به بررسی حوادث تاریخی می‌ پردازد.

اولین شخصی که درصدد ارائه‌ ی تحلیلی از جنبش ملی‌ گرایی آذربایجان برآمد، میرزا بالامحمدزاده می‌باشد.

میرزا بالا اگر چه پیش از این در مقاله‌ ای تحت عنوان «آذربایجان در زیر استیلای سوویت» مندرج در کتاب «ملّیت و بلشویسم» به نقد و ردّ آموزه‌ ی تحلیلی محافل آکادمیک شوروی در قبال جنبش ملی‌ گرایی آذربایجان پرداخته بود.

ولی در این کتاب رویکردی به‌موازات این تحلیل به همراه مبالغه‌ ی شدید در فعالیت حزب «مساوات» در پیش گرفته است.

با این وجود، میرزا بالا به نکته‌ ی مهمی اشاره کرده است که در بیشتر آثار مشاهده نمی‌ شود.

وی برای اولین بار بر نقش سید جمال‌ الدین اسد آبادی در شکل‌ گیری گفتمان ملی‌ گرایی آذربایجان که سنتزی از معاصریت، اسلامیت و هویت ترکی بود، تأکید می‌ کند.

در آثار مورخین غربی به‌ندرت به این جنبه اشاره‌ شده است.

اثر میرزا بالا محمد زاده دست‌ مایه‌ ی پژوهش حسین بایکارا شد که در دهه‌ ی هفتاد به تأسی از ایده‌ ی راه رشد سرمایه‌ داری بر همکاری بورژوازی محلی و روشنفکران در شکل‌ گیری ملّت- دولت آذربایجان در سال 1918 تأکید نمود و برای اولین بار تحلیل نظام‌ مندی از این فرایند ارائه کرد.

کار وی نیز چارچوب نظری برای دیگر مطالعات در دوره‌ ی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به‌ خصوص دوره‌ ی پس از فروپاشی گردید که مطالعه در مورد ملی‌ گرایی آذربایجانی چه در آذربایجان و چه در خارج از آن رونق گرفت.

با این‌ همه بسیاری از این پژوهش‌ ها فاقد چارچوب نظری هستند.

آنچه به تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان اهمیت می‌ بخشد و مترجم را به برگردان آن ترغیب کرد، تلاش نگارنده در تحلیل ملی‌ گرایی آذربایجان با استفاده از نظریات موجود می‌ باشد.

درواقع، تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان جزو معدود آثاری است که در تکاپوی ایجاد بنیان‌های نظری برای تحلیل ملی‌ گرایی آذربایجان برآمده‌اند.

رویکرد نظری نگارنده پرتوی بر تاریکی‌ ها و ابهامات تاریخ آذربایجان می‌ افکند و به تحلیل و درک تحولات دوره‌ ی مورد بحث یاری می‌ رساند.
با این وجود، چارچوب نظری که پژوهشگر در پیش گرفته تفاوت چندانی با پیش‌ فرض‌ های مورخین پیشین ندارد.

برای مثال:

شکل‌ گیری بورژوازی محلی در سایه‌ ی رشد صنایع نفت مقوله‌ ای است که وام‌ دار تحلیل‌ های مارکسیستی است و به نظر امری غیر تاریخی و نابهنگامی زمانی است.

حتّی در اثنا ی انقلاب اکتبر بسیاری از مورخین در خصوص شکل‌ گیری بورژوازی در روسیه و تکامل تضاد طبقاتی در این کشور به‌گونه‌ ای که منجر به انقلاب یک طبقه علیه طبقه‌ ی دیگر شود، تردید دارند.

تبعاً این تردید برای جامعه‌ ی حاشیه‌ ای روسیه، ازجمله آذربایجان بیشتر خواهد بود.

از طرف دیگر به شهادت خود مورخین و پژوهشگران در جامعه‌ی آذربایجان تضاد های دینی و قومی بین ارامنه و آذربایجانی‌ ها اهمیتی افزون‌ تر از تضاد های طبقاتی داشت.

از طرف دیگر در بیشتر پژوهش‌ های صورت گرفته در ترکیه بر نقش جنبش جدیدیه تأکید می‌ شود.

حال‌ آنکه خیلی پیش از پیدایش جنبش جدیدیه در آذربایجان معارف‌ گرایی ظهور کرده بود.

حتّی اسماعیل گاسپرالی به‌عنوان روشنفکر پیشرو جنبش جدیدیه بسیار تحت تأثیر روشنفکران آذربایجان، به‌خصوص آخوند زاده بود.

در سال‌های اخیر برخی از پژوهشگران علوم اجتماعی با در نظر گرفتن این موارد شروع به نقادی جنبش معارف‌ گرایی به‌ عنوان یک جنبش روشنفکری آذربایجانی (برای مثال رامش رضایف) و بررسی تشابه بین جنبش ملی‌ گرایی آذربایجانی با جنبش‌ های ملّی‌ گرایانه‌ ی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی مطروحه توسط میراسلاو هروش نمودند (همچون شیسلر).

نظریه‌ ی ملّت‌های کوچک الگوی نظری بود که همخوانی بیشتری با آذربایجان دارد.

رامش رضایف با طرح اینکه روشنفکران در آذربایجان محصول مدرنیته نیستند، بلکه بازیگران اصلی نوسازی در جامعه محسوب می‌ شوند، بر نقش دولت روسیه در پیدایش این قشر در آذربایجان تأکید می‌ کند.

شیسلر و برخی دیگر از پژوهشگران با در نظر گرفتن اینکه وضعیت آذربایجان از حیث فقدان زبان ادبی استاندارد، زیر سلطه بودن و فقدان یکپارچگی سرزمینی و با تکیه بر مطالعات میراسلاو هروش در اروپای شرقی و مرکزی به تلاش روشنفکران برای رفع این نواقص و برآوردن زیرساخت‌ های لازم برای ملّت- دولت متمرکز شده‌اند.

این وضعیت مورد توجه نگارنده‌ی این کتاب نیز می‌باشد.

اگرچه نگارنده‌ ی تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان به طرح سه مرحله از رشد و تکامل جنبش ملی‌ گرایی در نظریه‌ پردازی هروش بسنده نموده، ولی تأکید دارد که ملی‌ گرایی آذربایجان تشابه آشکاری را با ملی‌ گرایی اروپای شرقی و مرکزی که بیشتر قومی- فرهنگی است تا سیاسی (همچون مدل فرانسه) نشان می‌دهد.

 

تاملات نظری پیرامون شکل گیری ملی گرایی در جمهوری آذربایجان